تیغ سرتراشی؛ استره.
فرهنگ فارسی عمید
[ سا ] (اِخ) پیغمبر بنی اسرائیل. رجوع به موسی بن عمران شود.
لغتنامه دهخدا
[ سا ] (اِخ) نام ایل کرد از طوایف پشتکوه. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۷۱).
[ سا ] (اِخ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومهٔ شهرستان مهاباد واقع در ۴۶ هزارگزی جنوب مهاباد با ۱۰۹ تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
[ سا ] (اِخ) دهی است از دهستان جلال وند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در ۵۰ هزارگزی جنوب کرمانشاه با ۲۸۰ تن سکنه. آب آن از رودخانهٔ تنگ سنگ و راه آن مالرو است در سه محل نزدیک به هم به ...
[ سی ی ] (ص نسبی) منسوب به موسی ََ. (منتهی الارب). ج، موسَونَ، موسونَ. (ناظم الاطباء).
[ سا ] (اِخ) ابن ابوالفضل یونس بن محمدبن منعة ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفتح (۵۵۱-۶۳۹ هـ . ق.) فقیه شافعی، در موصل علم فقه را از پدر فرا گرفت و بعد در سال ۵۷۰ هـ . ق. به بغداد عزیمت ...
[ سا ] (اِخ) ابن ابی عفان، مکنی به ابوفارس ملقب به المتوکل علی اللََّه بیست و یکمین از امرای بنی مرین در مراکش (در سال ۷۸۶ هـ . ق.). (از یادداشت مؤلف). و رجوع به ترجمهٔ طبقات سلاطین اسلام ...
[ سا ] (اِخ) ابن ازهربن موسی بن حریث استجی اندلسی، مکنی به ابوعمر. (۲۳۷-۳۰۶ هـ . ق.). از مردم استجهٔ اندلس و ادیب و عالم و پیشوای علوم زبان و حدیث و تفسیر و شعر بود. وی در حال جنگ در قلعهٔ ...
[ سا ] (اِخ) ابن جعفربن محمد باقر کرمانشاهی الاصل حائری المنشأ و المسکن. از فقهای امامی شیعه بود و در سال ۱۳۴۰ هـ . ق. در حائر (حسینی) درگذشت. او راست: «تحقیق الاحکام» در فقه. (از اعلام زرکل ...
[ سا ] (اِخ) ابن داود ضبی، مکنی به ابوعبداللََّه، از علمای حدیث و مردی امین و فصیح و خطیب و فاضل و اصلش از کوفه بود. در بغداد سکنی گزید و به قضای مصیصة و سپس قضای طرسوس رسید و به سال ۲۱ ...
[ سا ] (اِخ) ابن عباس بن محمد جوینی نیشابوری، مکنی به ابوعمران، از محدثان بزرگ بود و از تألیفات اوست: «کتاب» به روش و طریقه «صحیح» مسلم که ابن عماد آن را همتای صحیح مسلم دانسته است. وی در ...