[ نُ ] (اِخ) ابن عدیّ بن نضلة العدوی، صحابی و از شاعران و فصحای صدر اسلام است. وی در آغاز ظهور اسلام به اتفاق پدرش به حبشه مهاجرت کرد، پدرش در آنجا بمرد، سپس عمربن خطاب وی را والی میسان ( ...
لغتنامه دهخدا
[ نُ ] (اِخ) ابن محمدبن منصور التمیمی، مکنی به ابوحنیفة و معروف به ابن حیون و القاضی النعمان، از ارکان و داعیان مذهب فاطمیهٔ مصر است. وی در قیروان ولادت و نشأت یافت، ابتدا مذهب مالکی داش ...
اسم: نعمان (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: noemān) (فارسی: نعمان) (انگلیسی: noeman) معنی: خون، به رنگ خون، ( به مجاز ) سرخ رنگ، ( به مجاز ) سرخ، ( اَعلام ) ) نعمان ابن منذر [، میلادی] دا ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ نُ ] (اِخ) طلحةبن محمد (یا احمد) بن طلحة، مکنی به ابومحمد، از لغویون و شعرای اوایل قرن ششم هجری قمری است و در بدیهه گوئی دستی و با حریری مکاتباتی داشته است و به سال ۵۲۰ هـ . ق. درگذشته ...
[ نُ ] (اِخ) موسی بن یوسف بن احمد الایوبی الانصاری النعمانی الشافعی، مکنی به ابوایوب و ملقب به شرف الدین قاضی و مورخ دمشقی است. به سال ۹۴۶ هـ . ق. ولادت و به سال ۱۰۰۰ هـ . ق. وفات یافت. ا ...
[ یِ نِ نُ ] (اِخ) یکی از افراد خاندان کاکی است. رابینو در سفرنامه دربارهٔ آن خاندان چنین آرد: خاندان کاکی حکمرانان اشکور در گیلان بوده اند. این خاندان در ابتداء امر به کمک دعاة علوی برخ ...