[ زِ گَ ] (اِخ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی که در شهرستان کرمانشاهان واقع است و ۱۷۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
لغتنامه دهخدا
[ زَ / زِ گَ ] (حامص مرکب) کار و عمل کوزه گر. رجوع به کوزه گر شود. || (اِ مرکب) جایی که کوزه سازند. کارخانه یا کارگاه کوزه گر. کوزه گرخانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
[ زَ / زِ یِ فَ صْ صا ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ظاهراً ظرفی سفالین بوده است فصادان را که هنگام فصد، خون بیمار را در آن می ریختند و یا برای کشیدن خون از بدن چون مکنده ای به کار می بردند: کو ...
[ زَ / زِ یِ پَمْ بَ / بِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) غنچهٔ پنبه. (آنندراج). جوزق. (ناظم الاطباء). غوزهٔ پنبه. و رجوع به جوزق و غوزه شود.
[ زَ / زِ یِ گُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی از ظروف که در آن درخت گلها می نشانند که به هندی کوندی خوانند. (از آنندراج).
[ سِ کَ زِ ] (اِخ) دهی از دهستان شهرویران که در بخش حومهٔ شهرستان مهاباد واقع است و ۷۲۳ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ زَ / زِ کَ دَ ] (مص مرکب) رفتن به جانبی با کشیدن نشیمن چنانکه کودکان آنگاه که راه رفتن نتوانند و پیران سخت فرتوت و برخی پای شکستگان. رفتن به سرین. بَدَغ. حَبو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا ...
تقسیم یک منطقۀ جغرافیایی یا حوزۀ اقتدار بهگونهایکه یک یا چند گروه خاص از آن سود ببرند |||متـ . حوزهبندی ناعادلانه2 [جغرافیای سیاسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ زَ / زِ ] (اِ) در اصل کازه. رجوع به کازه شود. بادپیچ. بازپیچ. باذپیچ. تاب. بانوج. کاز. (آنندراج). ارجوحه. رجوع به ارجوحه شود. ننو. هندی جهوله. (آنندراج). به زبان گیل هلاچین. || خانه. م ...
[ زَ ] (اِخ) یکی از دهستان های بخش پاپی شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال خاوری بخش واقع و محدود است از شمال به رودخانهٔ سزار بخش دورود، از جنوب به دهستان سرکانهٔ از خاور به رودخانهٔ سز ...
[ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان گازه بخش پاپی شهرستان خرم آباد مرکز دهستان گازه، واقع در ۷ هزارگزی شمال باختری سپیددشت و ۵ هزارگزی باختر ایستگاه سپیددشت. جلگه، سردسیر مالاریائی، دارای ۲۰ ...
گازهایی که مانع از عبور تشعشعات زمین به فضا میشوند [مهندسی محیط زیست و انرژی]