(اِخ) نام دیهی است در ناحیهٔ فخرعمادالدین که در وقف نامهٔ مورخ به تاریخ ۹۸۹ هـ . ق. از آن نام برده شده است و این ناحیه فخرعمادالدین در رستاق استرآباد میباشد. رجوع به سفرنامهٔ مازندران و است ...
لغتنامه دهخدا
حالتی که در آن ماده در زیر دمای سیرشدگی در فشار معین بهصورت بخار همگن وجود دارد [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
حالت واپایشی در سامانۀ واپایش پرواز خودکار که در آن ارتفاع هواگرد براساس نشانکهای مرجع دریافتی از ارتفاعسنج راداری ثابت باقی میماند [حملونقل هوایی] ...
واکه
فرهنگ واژههای سره
[ حُ مَ ] (حامص مرکب) حرمت داشتن : بزیارت رؤسای قوم برفتی و حقوق ایشان بگزاردی و حرمت داری کردی. (تاریخ قم ص ۲۱۷).
حرکت دایرهای ذرات آب که عبور موج آن را ایجاد میکند [اقیانوسشناسی]
شمارگر، شماردار
کسی که حساب، دادوستد، قرض، و طلب اداره یا مؤسسهای را در دفتر ثبت و محاسبه میکند؛ محاسب.
فرهنگ فارسی عمید
[ حِ ] (نف مرکب) آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد. محاسب. حَسّاب.
شمارگری، شمارداری
[ حَ سَ نِ شَ عَ مَ ] (اِخ) (محمد...) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی. درگذشتهٔ ۱۳۱۸ هـ . ق. وی پدر محمود شریعتمدار است. او راست: «اثبات الفرقة الناجیة»، «ادعیهٔ وبا» و جز آن. (ذریعه ج ۲ ...