شمارگر، شماردار
فرهنگ واژههای سره
[ حِ ] (نف مرکب) آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد. محاسب. حَسّاب.
لغتنامه دهخدا
شمارگری، شمارداری
مجموع خالص درآمدهای شرکت که براساس اصول پذیرفتهشده حسابداری محاسبه میشود و شامل هزینههای آشکار (نقدی) کسبوکار، مانند هزینههای عملیاتی و بهره و مالیات و همچنین ه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.