[نساجی] لیف هوستالن ( پلی پروپیلن )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای جای زائد مخصوصا در اخر سایر معانی: (سطر شعر) دارای یک یا چند هجای اضافی، دارای هجای زائد در شعر یا نثر مخصوصا در اخر
موردسانان [زیستشناسی - علوم گیاهی] راستهای با حدود سیزده تیره و 380 سرده و حدود 11000 گونه که در مناطق گرمسیری دنیا میرویند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
امور و اسرار محل کار خودت را پیش دیگران مطرح نکن، دهان لق نباش
زیر شلواری و نیم شلواری که زنهامی پوشیدند
کفچهنوک مشکینرخ [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از مرغمقدسیان و راستۀ لکلکسانان با بدن خاکستری روشن و صورت و پیشانی کاملا تیره و مایل به سیاه ...
بیات [گردشگری و جهانگردی] ویژگی مادۀ غذاییای که تازگی آن بر اثر تغییر ساختار نشاسته از بین رفته است
کهنه، مبتذل، مانده، بوی ناگرفته، بیات، پر زور وکهنه، بیات کردن، مبتذل کردن سایر معانی: (نان و غیره) بیات، بدمزه شده، (مزه) برگشته، خراب، (هوا و غیره) کثیف، تهویه نشده، خفه، بی تازگی، فرسوده، ...
بن بست، پات، پات کردن یا شدن سایر معانی: (مجازی) بن بست، اندروایی، (شطرنج) پات، درشطرنج پات
غیبت کسی را کردن، پشت سر کسی حرف زدن
سخن چین سایر معانی: گویا، نمایانگر، آشکارساز، خبرکش ( tattler هم می گویند)، اشاره، نشانه، نشانه ی راز، (مجازی) دم خروس، رجوع شود به: indicator، آگاه ساز، جا نما، زمان نما، عقربه، خبرکشی کردن ...