stalemate
معنی
بن بست، پات، پات کردن یا شدن
سایر معانی: (مجازی) بن بست، اندروایی، (شطرنج) پات، درشطرنج پات
سایر معانی: (مجازی) بن بست، اندروایی، (شطرنج) پات، درشطرنج پات
دیکشنری
استالامات
اسم
deadlock, stalemate, dead end, closeبن بست
stalemateپات
فعل
stalemateپات کردن یا شدن
ترجمه آنلاین
بن بست