سطحنورد [نجوم] فضاپیما یا بخشی از آن که میتواند پس از فرود بر سطح جسمی سماوی، مانند سیاره یا قمر یا سیارک، حرکت کند و بهصورت خودکار یا با هدایت فضانوردان به کاو ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عیار، دزد دریایی، ولگرد خانه بدوش سایر معانی: (انسان یا وسیله) سیار، گردنده، گشتگر، پرسه زننده، (تیر اندازی با کمان) هدف، آماج، (قدیمی)، (کسی که ماشین فتیله کردن پشم یا پنبه را به کار می اند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهبوددهندۀ کرۀ کاکائو [علوم و فنّاوری غذا] نوعی معادل کرۀ کاکائو که مقدار زیـادی تـریگلیسرید جـامد دارد و از آن بـرای بهبود کرۀ کاکائوی نرم استفاده میکنند ...
[برق و الکترونیک] اختلاف نظر
جدلی، مباحثهای، هم ستیزگرانه، جدال امیز، هم ستیز، هم ستیزگر سایر معانی: بحث آفرین، مشاجره انگیز، بحث انگیز، مورد بحث، جدل آمیز [حسابداری] بحث انگیز
ازراه مباحثه
رد کردن، هم ستیز کردن سایر معانی: (ضد چیزی) استدلال کردن، منکر شدن، مورد جر و بحث قرار دادن، مخالفت کردن [حقوق] انکار کردن، رد کردن، مخالفت کردن، مورد تردید قرار دادن
چوبدار، گله فروش، دلال گاو و گوسفند سایر معانی: (کسی که گله را می راند به ویژه به بازار دام ها یا کشتارگاه) گله ران، رمه ران، خوک ران
برونگرایی [روانشناسی] تمایل فرد به جهان خارج و ارتباط و تعامل با دیگران
برونگرایی [علوم تشریحی] تمایل فرد به جهان خارج و ارتباط و تعامل با دیگران
برونگرای، دارای رویش برونی سایر معانی: (روان شناسی) برونگرا (در برابر: درونگرا introvert)، extravert دارای رویش برونی، شخصی که تمام عقاید وافکارش متوجه بیرون ازخودش است
دهش او ضرب المثل مشهور بود