[صنعت] افزایش نرخ تولیدبا حفظ کیفیت محصول با هدف ارزیابی تجهیزات و خط تولید تا رسیدن به تولید اسمی تعیین شده.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر هیاهو، خودسر و خروشان سایر معانی: پرهیاهو، خودسر و خروشان
شایع، حکمفرما سایر معانی: (گیاه) پر شاخ و برگ، انبوه، گسترا، فراوان، بی حدو حصر، فراگستر، زبانزد، پراکنده، (اسب و شیر و غیره) ایستاده روی دو پا، خیزیده، لگام گسسته، لجام گسیخته، وحشیگرانه، خ ...
سد، بارو، استحکامات، دارای استحکامات کردن، برج و بارو ساختن سایر معانی: خاکریز (دفاعی)، کندک (خندق)، برج و بارو [زمین شناسی] خاکریز، بارو - در آتشفشان شناسی، به یک نهشته هلالی یا حلقه مانند ...
سیخ، سنبه، سنبه تفنگ یا توپ سایر معانی: (توپ وتفنگ سر پر) سمبه، میل، تپان، خم شدنی
[زمین شناسی] رمزیئیت - فرمول شیمیایی :Na2Ti2[O3|Si2O6] - درصد مواد:Na2O=18.13% TiO2=46.74% SiO2=35.13% - سیستم تبلور: رمبوئدریک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل، مطابق با /100/ - جلا: شیشه ای ،چ ...
رامسس ( نام چند تن از شاهان مصر باستان به ویژه رامسس دوم: فوت 1225 پیش ازمیلاد)
ramulous شاخه شاخه
گله دار، چوپان، دام دار سایر معانی: صاحب مزرعه بزرگ، مالک رنچ، گاوچران، کابوی، مالدار، ranchero جنوب امر
گله دار، دام دار سایر معانی: صاحب یا کارگر رنچ (یا مزرعه ی بزرگ)، ranchero گله دار
رجوع شود به: ranch، رجوع شود به: ranch کلبهی کارگران مزرعه
[زمین شناسی] لابریا، مکانی در نزدیکی لس آنجلس - دارای حوضچه هایی که هیدروکربنهای موجود در زیر زمین بر اثر تبخیر از شکاف ها وشکستگی های سطحیبه صورتمواد قیر مانند به اضافه گاز متان بالا آمده ا ...