کورۀ پیشبَر [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی کورۀ مداوم که در آن قطعات را بهتناوب درون ظرفهایی قرار میدهند و به داخل کوره وارد میکنند و از این طریق ظرف ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ملخ پسین [حملونقل هوایی] ملخی که در پشت موتور و در انتهای بدنه یا بال قرار دارد و هواپیما را با فشار به پیش میراند
فعال سایر معانی: دلدار، بی باک، دل بدریا زدن، متهور، متهور در اقدام بکارهای مهم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسور، دلیر، پر رو، باپشتکار سایر معانی: پر پشتکار، کارا، پر انرژی، پر تلاش، ماجراجو [سینما] روش تقویت تصویر در مرحله چاپ [کامپیوتر] فشار دادن، نشاندن . [برق و الکترونیک] رانده شدگی تغییری که ...
[سینما] بالا بردن درجه حساسیت فیلم
(امریکا - خودمانی)، کار آسان، کار بی دردسر، سهل، مثل آب خوردن، زود تسلیم، گولو، مطیع، هالو
پونز سوزنی، سوزن سر قلمبه (برای زدن اوراق به تابلوی اعلانات و غیره)، سوزن ته گرد، سنجاق سرگرد مخصوص نصب روی نقشه وغیره، نوعی بازی بچگانه
موتور میلبادامکزیر [قطعات و اجزای خودرو] موتوری که میلبادامک آن در پایین سیلندرها قرار دارد و سوپاپها ازطریق میلرابطهای سوپاپها باز و بسته میش ...
پشتو زبان افغانستان
لیست بالا فشردنی [برق و الکترونیک] فهرست کامپیوتری که عنوان بازیابی شونده بعدی در آن، قدیمی تر است . در این فهرست اولین ورودی اولین خروجی است (FIFO) . [کامپیوتر] لیسی از اقلام که در آن هر قل ...
انباره بالا فشردنی
بزدلی، جبن، ترسویی، کم دلی، کم جراتی سایر معانی: ترسویی، بزدلی، جبن، کم دلی، کم جراتی