بسطدهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] زاوبه تابش
[عمران و معماری] تغییر سالانه [زمین شناسی] نوسانات سالانه [آب و خاک] نوسانات سالانه
بشارت، خبر خوش، اعلام، مژده، ایتوک، نوید، بشارت دادن، مژده دادن، ایتوک دادن، نوید دادن، اگهی دادن، خبردادن
میاناب جنوبگان [اقیانوسشناسی] تودۀ آب سردی در اطراف قطب جنوب که به علت چگالی زیاد تا عمق حدود یک کیلومتر در اقیانوس اطلس و حدود دو کیلومتر در اقیانوس آرام فرومیرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
موشک ضدرادار [علوم نظامی] نوعی موشک که بهطور غیرعامل منبع انتشار نشانک/ سیگنالهای راداری را دنبال میکند
قدردانی کردن، درک کردن، تقدیر کردن، احساس کردن، بربهای چیزی افزودن، قدر چیزی را دانستن سایر معانی: سپاسگزار بودن، ارزش قایل شدن، امتنان داشتن، ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت بردن، (با نظر م ...
افزایش ارزش [اقتصاد] بالا رفتن ارزش یک دارایی یا کالا یا پول در طول زمان
تقدیر کننده
مناسبت، اقتضا
باب، مناسب، مقتضی، در خور، برای خود برداشتن، منظورکردن، اختصاص دادن سایر معانی: (بدون اجازه) برداشتن، تصاحب کردن، بالا کشیدن (اموال)، به جیب زدن، تخصیص دادن، شایسته، پسندیده، بجا، جایز، به خ ...
[ریاضیات] مربع مربوطه