میانبند [فیزیک - اپتیک] دریچهای قابلتنظیم برای محدود کردن پرتوهای نور یا باریکۀ ذرات ورودی به سامانۀ فیزیکی
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] تلمبه دیافراگمی [نفت] تلمبه ی غشایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] دیواره دیافراگ - دیواره دیافراگمی [زمین شناسی] پرده دیوار آب بند
[آب و خاک] دیواره آب بند (دیافراگم)
وابسته به حجاب حاجز، پرده ای، جداری
اماس حجاب حاجز، برسام
[حسابداری] افشای اطلاعات در مورد قسمتهای مختلف ی واحد تجاری
[حسابداری] واگذاری قسمتی از یک واحد تجاری
عقیده دینی، اصول عقاید، عقاید تعصب امیز سایر معانی: اصل جزمی، پایزه، حکم، اعتقاد، فریوری، باورداشت، فرازمان، فرداد، اندیش پایه، دگما، عقاید، اندیش پایگان، اصول جزمی، (هر عقیده ای که کورکوران ...
متعصب، جزمی، کوته فکر سایر معانی: (وابسته به دگما) اندیش پایه ای، جزم اندیش، فریور، آیینی، فرازمانی، فردادی، (ادعا شده بدون اثبات) خشک اندیشانه، خشک اندیش، (نظری و غیرتجربی) قیاسی (dogmatica ...
علم الهیات نظری، مبحی شعائر مذبی سایر معانی: لاهوت نظری
متعصب، کوتاه فکر سایر معانی: متعصب، کوتاه فکر