میانبند [فیزیک - اپتیک]
[عمران و معماری] تلمبه دیافراگمی [نفت] تلمبه ی غشایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] دیواره دیافراگ - دیواره دیافراگمی [زمین شناسی] پرده دیوار آب بند
[آب و خاک] دیواره آب بند (دیافراگم)
وابسته به حجاب حاجز، پرده ای، جداری
اماس حجاب حاجز، برسام
[برق و الکترونیک] دیافراگم القایی ؛غشای القایی نوعی پنجره ی مشدد در موجبر که رآکتانس القایی معادل در بسامد ارسال را فراهم می کند.
[برق و الکترونیک] آیریس یک ( پنجره ی ) تطبیق امپدانس را موجبر که از صفحات فلزی با لبه های متصل به هم و عمود بر دیواره های موجبر ساخته می شود . در یچه ی موازی با دیواره های طولی از نوع القایی ...
[عمران و معماری] جدار باربر - دیافراگم باربر [زمین شناسی] جدار باربر
[برق و الکترونیک] دیافراگم تشدید کننده دیافراگمی که در بسامد معینی، راکتانس ندارد .
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.