رنگ، رنگی شدن، تجمع رنگدانه ها در بافتها سایر معانی: (پوست و یاخته ی گیاهی و حیوانی) رنگ، رنگیزگی، چرده [نساجی] پیگمنت - رنگدانه - رنگیزه - رنگرزی با رنگدانه - رنگرزی پیگمنتی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: pygmy
[زمین شناسی] زون پرماگمایی - ائوژئوسنکلینال
[حسابداری] رویکرد عملی
کاربردشناسی [زبانشناسی] شاخهای از معناشناسی که به مطالعۀ معنای جمله در بافت میپردازد
واژههای مصوب فرهنگستان
مصلحتگرایی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] مشی یا نظریهای که با پرهیز از آرمانگرایی بر عمل سیاسی براساس مقتضیات وقت تأکید دارد ...
قطعیت، فلسفه عملی، فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی، مصلحت گرایی، جنبه عملی، بدیهی بودن، تعصب در اثبات عقیده خود سایر معانی: عملیگری
فمینیسم عملگرا [جامعهشناسی] شاخهای از فلسفۀ فمینیسم که افزون بر بازیابی نوشتههای زنان در سنت عملگرا، فلسفۀ عملگرا را همچون بنیانی برای نظریۀ فمینیسم به کا ...
[نساجی] فرایند پیش پیگمنت - فرایند احیاء رنگینه روی کالا
تصدیق بلا تصور، قضاوت قبل از وقوع سایر معانی: تصدیق بلا تصور، قضاوت قبل از وقوع
ماگمای اولیه [زمینشناسی] ماگمایی که از زمان خروج مذاب تا انجماد نهایی ازنظر شیمیایی تعدیل نیافته باشد
[حسابداری] مدریت نمائی (شبه مدیریت)