pragmatism
/ˈpræɡməˌtɪzəm/

معنی

قطعیت، فلسفه عملی، فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی، مصلحت گرایی، جنبه عملی، بدیهی بودن، تعصب در اثبات عقیده خود
سایر معانی: عملیگری

دیکشنری

پراگماتیسم
اسم
pragmatismمصلحت گرایی
pragmatism, logical positivism, logical empiricismفلسفه عملی
pragmatismجنبه عملی
finality, pragmatismقطعیت
pragmatismبدیهی بودن
pragmatics, pragmatismفلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
pragmatismتعصب در اثبات عقیده خود

ترجمه آنلاین

عمل گرایی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.