تراز، سرخ شدن، خیط و پیت کردن، قرمز کردن، بطور ناگهانی غضبناک شدن، بهیجان امدن، چهره گلگون کردن، ابریزمستراح را باز کردن، اب را با فشار ریختن سایر معانی: (به سرعت جاری و پخش شدن) روان شدن یا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] آنتن هم سطح آنتنی که هیچگونه پیش آمدگی نسبت به سطح هواپیما ندارد. نمونه های آن عبارت اند از آنتن (ditch) و آنتن (slot).
[عمران و معماری] پیچ خزینه رو
[عمران و معماری] در صاف - درمسطح
سر تراز [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← سر صاف
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] لوله ی حفاری صاف مفصل
[کامپیوتر] هم ردیفی از چپ نوعی آرایش متن، به گونه ای که هر خط از مکان افقی یکسانی شروع شود و یک بله ی چپ مرتب به وجود بیاید . اگر چه در ین حالت بله ی راست . دندانه دار می شود . مانند این نمو ...
[عمران و معماری] شانه همسطح - شانه همکف
[عمران و معماری] حوضچه شستشو [زمین شناسی] حوضچه شستشو، مخزن شستشو
محله ی فلاشینگ (در شهر نیویورک - امریکا) [عمران و معماری] شستشوی فشاری - شستشوی سریع [ریاضیات] خالی کردن بافر، تخلیه کردن، فلاش کردن [معدن] شستشو (حفاری اکتشافی) [آب و خاک] شستشوی سریع، شاس ...
[نفت] مته شره شوی
[آب و خاک] رودخانه لحظه ای