معنی

محله ی فلاشینگ (در شهر نیویورک - امریکا)
[عمران و معماری] شستشوی فشاری - شستشوی سریع
[ریاضیات] خالی کردن بافر، تخلیه کردن، فلاش کردن
[معدن] شستشو (حفاری اکتشافی)
[آب و خاک] شستشوی سریع، شاس رسوب، رسوبشویی

دیکشنری

سوزش
فعل
flush, muff, rouge, goof, bring out, founderخیط و پیت کردن
blush, flush, fry, roast, toastسرخ شدن
flushبطور ناگهانی غضبناک شدن
flush, heat, quakeبهیجان امدن
flushچهره گلگون کردن
flush, crimson, redden, ruddleقرمز کردن
flushابریزمستراح را باز کردن
flushاب را با فشار ریختن

ترجمه آنلاین

گرگرفتگی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.