نظریه ی نسبیت عمومی [ریاضیات] نظریه ی عمومی نسبیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] توپولوژی عمومی
[حقوق] قانون متحدالشکل ژنو در مورد چک (مصوب سال 1931)
[حقوق] "عبارت عام از قوت عبارات خاص نمی کاهد"
روانشناسى : تعمیم پذیرى
تعمیم، کلیت بخشی سایر معانی: عمومیت، کلیت، همگانش، عمومیت دادن [شیمی] عمومیت، تعمیم، کلیت، همگانش [ریاضیات] تعمیم، عمومیت، تعمیم دادن، عمومیت دادن، نتیجه گیری کلی و وسیع ...
کلی، تعمیم یافته سایر معانی: تعمیم یافته، کلی [برق و الکترونیک] تعمیم یافته [ریاضیات] توسعه یافته، تعمیم یافته، هامانیده
[ریاضیات] تجزیه ی واریانس تعمیم یافته
[آمار] بازه اطمینان تعمیم یافته
[ریاضیات] فرض پیوستار تعمیم یافته
[عمران و معماری] تغییر مکان تعمیمی
[آمار] توزیع F تعمیم یافته