رهایی، رستگاری، خلاصی، فراغت از زایمان، خلاص سایر معانی: وارستگی، نجات، رهایش، آزادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آب کانیزدوده [مهندسی محیط زیست و انرژی] آبی که بخش عمدۀ کاتیونها و آنیونهای آن زدوده شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
شمردنی، قابل شمارش سایر معانی: (ریاضی) شمارا، شمارپذیر [ریاضیات] شمارای نامتناهی، شمارای بی پایان، شمارش پذیر، شمارا، منتها شمارا، شماره پذیر، شمردنی، قابل شمارش
[ریاضیات] شمارش
[آب و خاک] نمونه برداری ژرفی بار معلق
ژرفادرمانی [روانشناسی] هرگونه رواندرمانی اعم از مختصر یا گسترده، شامل تشخیص و حلوفصل تعارضهای ناخودآگاهانه که زیربنایی هستند و در رفتار فرد تداخل ایجاد میکنند ...
بر انداختن، قلع کردن، از ریشه در اوردن سایر معانی: از ریشه کندن، بن کن کردن، ریشه کن کردن، بیخکن کردن
قلع و قمع سایر معانی: بر انداختن
واگنپران [حملونقل ریلی] ابزار ایمنی که برای از خط خارج کردن خطنورد فراری و جلوگیری از برخورد آن با خطنوردهای دیگر بر روی خط نصب میشود ...
از خط خارج شدن، از خط خارج کردن سایر معانی: (قطار راه آهن) از خط خارج کردن یا شدن، در مورد ترن از خط خارج شدن
خروج از خط [حملونقل ریلی] خروج وسایل خطنورد به دلایلی از قبیل خرابی و اشتباه در عملکرد و عبور از روی واگنپران
از خط خارج شدن ترن سایر معانی: از خط خارج شدن ترن [روانپزشکی] از خط خارج شدن