deliverance
معنی
رهایی، رستگاری، خلاصی، فراغت از زایمان، خلاص
سایر معانی: وارستگی، نجات، رهایش، آزادی
سایر معانی: وارستگی، نجات، رهایش، آزادی
دیکشنری
رستگاری
اسم
salvation, redemption, deliverance, emancipationرستگاری
liberation, emancipation, release, salvation, escape, deliveranceرهایی
release, deliverance, rescue, redemption, riddance, extricationخلاصی
deliveranceفراغت از زایمان
deliveranceخلاص
ترجمه آنلاین
رهایی
مترادف
acquittal ، delivery ، emancipation ، extrication ، freeing ، redemption ، release ، rescue ، salvation ، saving