دندانه [پزشکی - دندانپزشکی] هریک از برآمدگیهای گِرد یا نوکتیز تاج دندان که در سطح جونده یا در نزدیکی آن قرار دارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نوک تیز منقار، نوک هلال سایر معانی: (کالبدشناسی - هریک از برجستگی های تاج دندان) کوهه، پنده، نوک (نوک تیز)، سرتیز، راس، تارک، تیزه، لته، (هریک از پرده های سه گوش دریچه ی قلب) لت، لخت، (معمار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[دندانپزشکی] کاسپ کارابلی، برجستگی یا مینی کاسپی که در قسمت لینگوال کاسپ مزیولینگوال مولر بالا وجود دارد.
تیزۀ نوع دوم [ریاضی] ← تیزۀ دوگانه
[ریاضیات] تیزه ی نوع اول، تیزه ی ساده
رجوع شود به: cuspated) cuspidate و cusped هم می گویند) [زمین شناسی] هلالی شکل
[زمین شناسی] سد هلالی
[زمین شناسی] سد پیش بوم هلالی الف) یک شکل بینابینی یا حد واسط یک سد هلالی مرکب و یک دماغه نوک تیز را گویند. ب) سدی که در جایی ایجاد می شود که یک مرداب یا باتلاق مثلثی شکل را در بر می گیرد (ت ...
نوکنیشدار [کشاورزی - علوم باغبانی] ویژگی برگی که در نوک آن زائدۀ کوتاه و ریزی وجود دارد
نوک دار، شاخدار، منتهی به نوک تیز سایر معانی: (گیاه شناسی) دارای نوک تیز و دندانه مانند (به ویژه در مورد برگ)، نوک منقاری، لته دار، تیزه دار، سرتیز (مانند دندان نیش)، کوهک دار، کوهه دار (مان ...
نوک دار,شاخدار
رجوع شود به: mitral valve