معنی

نوک دار، شاخدار، منتهی به نوک تیز
سایر معانی: (گیاه شناسی) دارای نوک تیز و دندانه مانند (به ویژه در مورد برگ)، نوک منقاری، لته دار، تیزه دار، سرتیز (مانند دندان نیش)، کوهک دار، کوهه دار (مانند دندان آسیا)
[زمین شناسی] گوشه دار دانه های رسوی که شکل نامنظمی دارند و مسافت کمی را حمل شده اند

دیکشنری

بستن
صفت
cuspidateمنتهی به نوک تیز
pointed, pointy, rostral, acuminate, sharp, cuspidateنوک دار
horned, beamy, cuspidateشاخدار

ترجمه آنلاین

کاسپیدیت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.