اصطلاحی در نحو، ناظر بر وابستگی ساختاری یک واحد دستوری به واحدی دیگر [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
در دستور زایشی، تجزیۀ یک زنجیرۀ زبانی ازطریق قلابگذاری برای عملکرد گشتار|||متـ . تجزیۀ ساختی structural analysis [زبانشناسی]
وابستهای که هسته را توصیف یا محدود میکند [زبانشناسی]
(تُ یِ) [ ع. توصیة ] (مص م.)۱- سفارش کردن.۲- اندرز دادن.
فرهنگ فارسی معین
خدمات مربوط به مشاوره دادن در مورد پرواز و پیشبینی هوانوردی که آن را سازمان هواشناسی پرواز ارائه میکند [علوم نظامی]
[ حُ صی یَ ] (اِخ) قومی از خوارج که به حرقوص عنبری سعدی منسوبند، و محمدبن جریر طبری کتابی در رد ایشان نوشته است. (از فهرست نجاشی). صاحب ذریعه گوید که این رد را طبری مورخ (متوفی ۳۱۰ هـ . ق. ...
لغتنامه دهخدا
پوشیدگی
فرهنگ واژههای سره
محدودۀ اطلاعاتی که بیمار مایل است در اختیار ارائهدهندۀ خدمت قرار دهد [مدیریت سلامت]
(خُ) [ ع - فا. ] (ص نسب.)۱- شخصی، داخلی.۲- محرمانه و غیرعلنی.۳- خاص، ویژه.۴- مربوط به اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از نظارت یا حوزة کارهای دولت. مق دولتی.
انتقال مالکیت و تفویض اختیارات و مدیریت واحدهای اقتصادی دولتی به سرمایهگذاران بخش خصوصی [جامعهشناسی]
[ خُ صی یا ] (اِ) صفتهای مخصوص. (ناظم الاطباء). این کلمه مستعمل فارسی زبانان است.
[ خُ / خَ صی یَ ] (ع مص) خاص کردن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب). مصدر دیگریست برای «خص» و «خصوص».