[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) ابن یوسف بن محمد الجوینی. از علماء تفسیر و لغت و فقه بود. وی از مردم جوین از نواحی نیشابور است او راست: تفسیر کبیر. التبصرة و التذکرة در فقه. الجمع و الفرق در فقه شاف ...
لغتنامه دهخدا
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) بلیانی بن ضیاءالدین مسعود بلیانی کازرونی فارسی. از اولاد شیخ ابوعلی دقاق است. به سال ۶۷۳ هـ . ق. درگذشت. از اشعار اوست: تا حق بدو چشم سر نبینم هرگز از پای طلب می ننشین ...
[ عَ دُلْ لا صَ مَ یَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بم. واقع در ۲۷هزارگزی جنوب خاوری راین کنار شوسهٔ جیرفت -بم، ۲ خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۸).
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان. واقع در ۶هزارگزی شمال باختری مشیز و ۲۰هزارگزی خاور راه مالرو کبوترخان مشیز. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و ۱۹۳ تن سک ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور و ۱۲هزارگزی جنوب نیشابور. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل است. و ۲۴ تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول ...
[ عَ دُلْ لاه ] (اِخ) دهی است از دهستان تحت جلگهٔ بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در هیجده هزارگزی شمال فدیشه. ناحیه ای است جلگه ای معتدل و ۳۶۸ تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محص ...
[ اِ مِ نِ عَ دِلْ لا هِ رُ طَ ] (اِخ) او به نام ابن رطبی معروف و از علمای مائهٔ ششم هجری است. نائب قاضی القضاة روح بن احمد حدیثی و بعضی دیگر از فقها بوده و در ۵۲۷ هـ .ق . درگذشته است. و ...
[ اِ مِ نِ عَ دِلْ لا هِ نِ قَ ] (اِخ) پدرش عبداللََّه بکنیت ابوموسی اشعری مشهور است. ابراهیم در عهد پیغمبر صلی اللََّه علیه وآله متولد شد و بر حسب روایتی ابوموسی او را بحضور آن حضرت برد ...
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) از روات حدیث است و از عبیداللََّه بن ابی الجعد روایت کند.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) تابعی است. و از ابی هریره حدیث شنوده است.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) تابعی است و از بلال و عبدالرحمن بن عوف روایت کند.
[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) ابن ازرق. محمدبن علی. از مشاهیر علمای اندلس. وی قاضی غرناطه بود و آنگاه که آن کشور بدست اهل تثلیت افتاد وی به تلمسان شد و از آنجا به مصر هجرت کرد و سلطان مصر قایت ...