(قِ) [ ع. ]۱- (مص ل.) سنجیدن، اندازه گرفتن.۲- (اِ.) اندازه و مقدار.۳- استخراج نتیجة جز ی ی از کلی.
فرهنگ فارسی معین
(ع اِ) جِ قوس. (از اقرب الموارد). رجوع به قوس شود. || (مص) به ناز خرامیدن. (از اقرب الموارد). || اندازه گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندازه گرفتن دو چیز. دو چیز را با هم سنجیدن ...
لغتنامه دهخدا
رسیدن از اصلی کلی به موردی جزئی که غالبا درست نیست [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ سِ اِ تِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) (اصطلاح منطق) و آن عبارت است از قیاسی که نتیجه یا نقیض آن بعینه در مقدمتین مذکور باشد و بعبارت دیگر یکی از دو مقدمه نتیجه یا نقیض آن باشد چنانکه گویند « ...
[ سِ اُ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) (اصطلاح اصول و فقه) قیاس فقهی. هرگاه موضوعی در قانون حکمش معلوم باشد (مثل اینکه صغر در قانون حکمش حجر است) و علت آن حکم هم معلوم باشد میتوان در موضوعات دیگر ...
[ سِ اَ / اُو لَ وی یَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) (اصطلاح فقه) هرگاه حکم یک موضوع در قوانین موضوعه ذکر شده باشد، و حکم موضوع دیگر ذکر نشده باشد ولی وقتی که این دو موضوع را با هم بسنجیم بنظر ...
[ سِ بَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی از قیاس. قیاس یا بسیط بود یا مرکب. قیاسات بسیط بر حسب قسمت نوعی دو قسم بود: اقترانی یا استثنائی (اساس الاقتباس). رجوع به قیاس اقترانی و قیاس استثنایی ...
باخود برابری، باخود
فرهنگ واژههای سره
[ سِ خِ / خَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) (اصطلاح منطق) قیاسی است مرکب از مقدمات مقبوله یا مظنونه و غرض از خطابه و قیاس خطابی ترغیب مردم است در آنچه آنان را سود دارد از امور معاش و معاد. (فره ...
[ سِ خَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) هرگاه که اثبات مطلوب به ابطال نقیض کنند قیاس را خلف خوانند و آن چنان بود که قیاسی تألیف کنند از نقیض مطلوب و مقدمهٔ غیرمتنازع که انتاج حکمی ظاهرالفساد کند ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.