قیاس خلف
معنی
[ سِ خَ ] (ترکیب اضافی، اِ
مرکب) هرگاه که اثبات مطلوب به ابطال
نقیض کنند قیاس را خلف خوانند و آن چنان
بود که قیاسی تألیف کنند از نقیض مطلوب و
مقدمهٔ غیرمتنازع که انتاج حکمی
ظاهرالفساد کند یا معلوم شود که علت
انتاجش نقیض مطلوب بوده است و به آن
فساد نقیض مطلوب ظاهر شود، پس صحت
مطلوب معلوم گردد. این قیاس در حقیقت از
قیاسات مرکب بود و شبیه بود بعکس قیاس.
فرق میان قیاس خلف و مستقیم آن است که
قیاس مستقیم از ابتدا متوجه به اثبات مطلوب
بود و خلف از اول متوجه به انتاج حکم
ظاهرالفساد باشد تا از فساد آن حکم بر فساد
نقیض مطلوب استدلال کنند و بعد از آن
بازگردند و از فساد نقیض مطلوب اثبات
صحت مطلوب کنند، دیگر آنکه مقدمات
قیاس مستقیم موافق مطلوب باشد و مقدمات
خلف مشتمل باشد هم بر مناقض او و هم بر
موافق او. (فرهنگ فارسی معین از اساس
الاقتباس ص ۳۱۵، ۳۱۹).