[ طَیْ یا ] (اِخ) لقب جعفربن ابیطالب بن عبدالمطلب عمّ حضرت پیغمبر صلواة اللََّه و سلامه علیه، و علت این لقب آن است که چون در غزوهٔ موته هر دو دست مبارک وی را کُفار قطع کردند و وی درفش لشکر ...
لغتنامه دهخدا
۱. [جمعِ طیّارَة] [منسوخ] = طیاره ۲. [قدیمی] در دورۀ مغول، نوعی درآمد که از چند طریق بهدست میآمده، منجمله اموال و املاکی که وارث نداشته و مالی که از شخص رشوهخوار ی ...
فرهنگ فارسی عمید
هواپیما
فرهنگ واژههای سره
۱. [منسوخ] هواپیما. ۲. (صفت) [قدیمی] = طیار ۳. [قدیمی] نوعی کشتی تندرو. ۴. [قدیمی] پرنده.
[ طَیْ یا ری یَ ] (اِخ) فرقه ای از غالیهٔ تناسخیه که قائل بتناسخ و منسوب بجعفربن ابیطالب عم پیمبر اکرم صلواة اللََّه و سلامه علیه میباشد. (مفاتیح خوارزمی ص ۱۹).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.