معنی

پرنده‌ای وحشی و حرام‌گوشت با چهرۀ پهن، چشم‌های درشت، پاهای بزرگ، و منقار خمیده که در برخی از انواع آن، در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد. بیشتر در ویرانه‌ها و غارها به‌سر می‌برد و شب‌ها از لانۀ خود خارج می‌شود و موش‌های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می‌کند. به شومی و نحوست معروف است؛ بوف؛ کوف؛ کوچ؛ کول؛ چوگک؛ کوکن؛ کنگر؛ پسک؛ پش؛ پژ؛ بیغوش؛ بوم.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.