[ یُ مَ یْ یِ ] (ع اِ مصغر) مصغر یَمین، یعنی سوی راست. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ یَ نُ اَ رِلْ مُ ءْ مِ ] (اِخ) لقب ابوالقاسم محمودبن ملکشاه سلجوقی. (از مجمل التواریخ والقصص ص ۹). رجوع به محمود... شود.
[ یَ نَ / نِ ] (اِ) معده. (ناظم الاطباء). معده را گویند که محل طبخ طعام است در شکم. (برهان). معده را گویند که جای نضج و طبخ طعام است. (انجمن آرا) (آنندراج).
[ یَ ] (ص نسبی) نسبت اجدادی است. (از لباب الانساب). || (اِ) عقیق. (ناظم الاطباء).
[ اِ نُ یَ ] (اِخ) فخرالدین محمودبن یمین الدین محمد طغرائی. شاعر فارسی شیعی. مولد او به فریومد خراسان و وفات او به سال ۷۶۳ یا ۷۶۵ یا ۷۶۹ هـ . ق. هم بدانجا. پدر او طغرائی نیز شاعر بوده است. ...
(ع اِ) ممالهٔ آمین. (یادداشت به خط مؤلف). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت بخط مؤلف).
(معرب، اِ مرکب)باریرمیناس. باری ارمیناس. باراارمانیاس. باری ارمینیاس یا اقوال جازمه. نام یونانی مقاله سوم از نه مقالهٔ ارسطو است. رجوع به اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ۱۳۲۶ دانشگاه طهران ص ک و ...
[ بِ هِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قسمی به یا بهره که پوست آن سفید باشد. این کلمه در گفتار ریدک خوش آرزو دو بار آمده است و شعرا نیز به سیمین در اشعار آورده اند. (یادداشت بخط مؤلف).
[ تُلْ یَ ] (ع اِ مرکب) سوی دست راست. (مهذب الاسماء). جانب راست. (دهار). دست راست. براست : هم بتقلیب تو تا ذات الیمین تا سوی ذات الشمال ای ربّ دین.مولوی || و صاحب غیاث گوید و کسانی که ...
[ غَ رِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) جام نقره ای. پیالهٔ شراب که آن را از سیم ساخته باشند. || ماه : ساغر سیمین شکست، ساقی زرین قدح پیکر پروانه سوخت شمع زمرد لگن. هلالی (دیوان چ نفیسی ص ۲۰۵).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.