اسم: ئوژین (دختر) (کردی) (تلفظ: ozhin) (فارسی: ئوژین) (انگلیسی: ozhin) معنی: بهترین زندگی، اوج خوشی
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: آئیریا (پسر) (اوستایی، پهلوی) (فارسی: آئیریا) (انگلیسی: airiya) معنی: ایرج
اسم: آبان (دختر، پسر) (پهلوی، فارسی) (طبیعت) (تلفظ: ābān) (فارسی: آبان) (انگلیسی: aban) معنی: نام ماه هشتم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آب، آبها، ( در گاه شماری ) ماه هشتم از سال شمسی، ( د ...
اسم: آبان یاد (دختر، پسر) (فارسی) معنی: نام یکی از درباریان یزدگرد سوم پادشاه ساسانی، این نام روی کودکانی با رنگ پوست سرخ و سفید گذاشته می شد
اسم: آبانا (دختر) (فارسی) (تلفظ: ābānā) (فارسی: آبانا) (انگلیسی: abana) معنی: منسوب به آبان، آبان، ا ( پسوند نسبت ) )
اسم: آبانه (دختر) (فارسی) معنی: منسوب به آبان
اسم: آبای (پسر) (ترکی) (تلفظ: abay) (فارسی: آبای) (انگلیسی: abay) معنی: قهر، غضب، خشم، روشنی
اسم: آبتاب (دختر) (فارسی) (تلفظ: ābtāb) (فارسی: آبتاب) (انگلیسی: ab-tab) معنی: دختری با چهره زیبا و درخشان، تابان، مشعشع، درخشان، صاف چون آب زلال
اسم: ابتهاج (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: ebtehāj) (فارسی: اِبتهاج) (انگلیسی: ebtehaj) معنی: شادمانی، شادی، خوش و خرم، شادن شدن، خوشی
اسم: ابرارها (پسر) (عربی، حبشی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abrarha) (فارسی: ابرارها) (انگلیسی: abrarha) معنی: نام سوره ای در قرآن کریم، نام پسران، پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، نام یکی از پ ...
اسم: آبراما (پسر) (ترکی) (تلفظ: abrama) (فارسی: آبراما) (انگلیسی: abrama) معنی: اداره، راهبری
اسم: ابرش (پسر) (فارسی) (تلفظ: abrash) (فارسی: ابرش) (انگلیسی: abrash) معنی: اسب