رحمکنندهتر از همۀ رحمکنندگان؛ بخشندهترین بخشندگان؛ از صفات خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ حُ ] (ع مص) با یکدیگر ببخشودن. (زوزنی). بر یکدیگر بخشودن. (دهار). بیکدیگر مهربانی کردن. (منتهی الارب). یکدیگر را مهربانی کردن. (ناظم الاطباء). با یکدیگر رحم کردن. (آنندراج) (اقرب المو ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ پْ پَ اَ مَ ] (اِخ) دهی از دهستان کند کلی بخش سرخس شهرستان مشهد است که در هشت هزارگزی شمال باختری سرخس واقع است. جلگه ای گرمسیر است و ۱۱۰۰ تن سکنه دارد آب آن از قنات و هریررود و محص ...
[ مِ تَ اَ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز. دارای ۳۶۰ تن سکنه. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
[ اَ مَ ] (اِخ) تیره ای از شعبهٔ گشتاسبی است و گشتاسبی یکی از دو شعبهٔ دشمن زیاری است از ایلات کوه کیلویهٔ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۸۹). رجوع به طایفهٔ دشمن زیاری شود.
[ اَ مَ ] (اِخ) ابن اتابک پشنگ بن سلغرشاه بن اتابک احمد از اتابکان لر بزرگ. وی از سال ۷۹۲ تا ۷۹۸ هـ . ق. امارت داشته است. رجوع بتاریخ مغول اقبال ص ۴۴۸ و تاریخ عصر حافظ ج ۱ ص ۴۴۰ شود.
[ اَ مَ ] (اِخ) قرامان. از شاهزادگان قرامان، دشمنان قدیم و دیرین آل عثمان و مورد حمایت اوزون حسن آق قوینلو. (از سعدی تا جامی ص ۴۵۴). صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیراحمد پسر ابراهیم بک از ...
[ اَ مَ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومهٔ شهرستان ماکو. واقع در ۵/۳۹ هزارگزی شمال باختری ماکو. دره و کوهستانی، سردسیر، سالم. دارای ۳۱۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بزرک ...
[ اَ مَ ] (اِخ) دربندی، کوتوال قلعهٔ دربند از نواحی شیروان بوده. وی به سال ۹۱۵ هـ . ق. هنگام سفر دوم شاه اسماعیل اول به شیروان باتفاق محمد بیک نامی باستظهار حصانت قلعه برخلاف دیگر حکام آن ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.