[ اَ مَ ] (اِخ) قرامان. از شاهزادگان قرامان، دشمنان قدیم و دیرین آل عثمان و مورد حمایت اوزون حسن آق قوینلو. (از سعدی تا جامی ص ۴۵۴). صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیراحمد پسر ابراهیم بک از ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ مَ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومهٔ شهرستان ماکو. واقع در ۵/۳۹ هزارگزی شمال باختری ماکو. دره و کوهستانی، سردسیر، سالم. دارای ۳۱۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بزرک ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.