۱. دادگر؛ عادل. ۲. [مجاز] قاضی.
فرهنگ فارسی عمید
[ دادْ وَ ] (نف مرکب) که عدل ورزد. که داد کند. دادگر. دادور: دو پروردهٔ شاه بدخواه سوز یکی دادورز و یکی دین فروز.اسدی. دستور دادگستر سلطان دادورز مسعودسعد ملکت سلطان کامکار.سوزنی.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.