۱. شکوفهپاشان. ۲. گلافشان.
فرهنگ فارسی عمید
اسم: بهارام (دختر) (فارسی) (تلفظ: behārām) (فارسی: بِهارام) (انگلیسی: beharam) معنی: آرام بهتر، آرامش بهتر، ( بِه = بهتر، آرام )، ( به مجاز ) ویژگی دختری که وجودش موجب آرامش است ...
فرهنگ واژگان اسمها
۱. بهار؛ فصل بهار. ۲. هنگام بهار؛ در وقت بهار: درخت اندر بهاران بر فشاند / زمستان لاجرم بیبرگ ماند (سعدی: ۱۵۷).
[ بَ اَنْ ] (ص مرکب) زیبااندام. خوش اندام. (فرهنگ فارسی معین): بهاراندام سروی پیرهن چاکم چو گل دارد که رنگ ساعد او آستین را گل بدامان کرد. محمداسحاق شوکت بخاری (از آنندراج).
لغتنامه دهخدا
[ مَ بَ ] (اِخ) مهابهارات. حماسهٔ بزرگ هندوان به زبان سنسکریت که شامل هیجده کتاب است و تألیف آن را به ویاسافرزانهٔ هند نسبت می دهند. اما این حماسه در یک زمان و توسط یک شاعر سروده نشده بلکه ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.