(ع مص) (از «ودی») هلاک گردیدن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). هلاک شدن. (منتهی الارب). || مرگ فرا رسیدن. (منتهی الارب). یقال: اودی به الموت؛ ای ذهب به. (منتهی ال ...
لغتنامه دهخدا
(ع مص) رویانیدن زمین گیاه را چنانکه بپوشد روی آنرا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). پوشیده شدن زمین به نبات. (تاج المصادر بیهقی).
(ع مص) (از «وده») بانگ برزدن بر شتر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
آتشی که با آهنگ یکنواخت و بدون هیچ توقفی برای تنظیم یا تصحیح آتش اجرا میشود [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
توسعهای که نیازهای نسل امروز را برآورده میکند بیآنکه خللی در رفع نیازهای نسلهای آینده وارد کند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
حالتی که در آن ماده در زیر دمای سیرشدگی در فشار معین بهصورت بخار همگن وجود دارد [شیمی]
توانایی یک سامانه برای حضور در دو حالت پایا پیش از رسیدن به یک حالت پایدار [شیمی]
فاصلۀ بین زمان ورود و خروج منحنی خمیرنگار به خط معیار دستگاه [علوم و فنّاوری غذا]
(سَ) (ص فا.) خانه دار، دربان، آن که خانه را میپاید.
فرهنگ فارسی معین
[ سَ ] (نف مرکب، اِ مرکب) خانه دار. (آنندراج). حافظ خانه. مستخدم و نگهبان سرا. از مشاغل دورهٔ صفویه که در دربار صفوی تصدی داشته است : آنچه از قالی و تکیه و نمد و جاجیم و طاقچه پوش و غیره ا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.