= دفع
فرهنگ فارسی عمید
مرحله یا شرایطی که در آن دستساختهها رها میشوند و دیگر قابل بازگشت به چرخه فراوری نیستند [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
عکسالعمل ایمنیشناختی بدن به ناسازگاری عضو پیوندشده [پزشکی]
رها کردن دستساختهها در زمان متروک شدن محوطه استقراری یا کارجا [باستانشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.