مواظب
معنی
[ مُ ظِ ] (ع ص) پیوسته در کار.
(ناظم الاطباء). مواکظ. مداومت کننده. (از
یادداشت مؤلف). مشغول و ملازم و پیوسته
در کار و ثابت و پایدار و متوجه و مراقب.
(ناظم الاطباء). مشرف. مراقب. بر کاری دایم
ایستاده. (یادداشت مؤلف). معاود. (یادداشت
مؤلف).