معنی

[ مَ ] (اِ) قلم و کلک. (برهان). قلم و خامه و کلک. (ناظم الاطباء). || تل ریگ. (برهان). تل ریگ و تودهٔ ریگ. (ناظم الاطباء): شمس رخشان که کشور آراید تا نبوسد ستانهٔ در تو نتواند که کشور آراید چو مه و کوهسار کشور تو.سوزنی.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.