منیف
معنی
[ مُ ] (ع ص) (از «ن وف») پاک و
بزرگ و بلند و زیاده. (غیاث) (آنندراج). بلند
و برآمده و افراخته. (ناظم الاطباء): هر
روز... و درجت وی [ گاو ] در احسان و انعام
منیف تر میشد. (کلیله و دمنه چ مینوی
ص ۷۴). آن درجت شریف و رتبت عالی و
منیف را سزاوار و موشح نتوانست گشت.
(کلیله و دمنه). این صنع لطیف و عز منیف
نصیبهٔ ایام قرینهٔ اقبال او آمد. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی چ ۱ تهران ص ۳۶۴).