معنی

[ مُ ] (ق) در تداول عامه، درست راست. اَنگ: ریگ را انداخت مک خورد به لالهٔ گوش فلان، یعنی انگ خورد به... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || به معنی عدل و لاپ و نظایر آن است و به صورت قید تأکید به کار می رود: این هندوانه ای که جدا کردیم مک چهار کیلو درآمد. (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمال زاده). تمام. کامل. بدون کم و زیاد.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.