معنی

[ گَ ] (اِ) بمعنی غازه باشد و آن سرخی است که زنان بر روی مالند. گَنجاره. گَنجر. گَنجره. (فرهنگ رشیدی). غازه. غَنجار. غَنجره. گلگونه. (سروری) (برهان) (آنندراج). بلغونه. غلغونه. (برهان). گلاگونه. گلغوانه. گلغونه. (جهانگیری). آلغونه.آلگونه. والغونه. ولغونه. سرخی. سرخاب. و رجوع به هر یک از این کلمات شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.