معنی

[ کَ وَ ] (اِ) به معنی کَبَر است و آن رستنیی باشد خارناک که از آن آچار سازند و در دواها نیز به کار برند. (برهان). همان کبر است که رستنیی است و از آن آچار سازند و خورند و پارسی آن است و کبر معرب کور است. (آنندراج). گیاهی خارناک که کبر نیز گویند. (ناظم الاطباء). کبر. (فرهنگ فارسی معین). کبر. اصف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): زمرد و کور سبز هر دو یک رنگند ولی از این به نگین دان کنند از آن به جوال. انوری. و رجوع به کَبَر شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.