[ کُ ] (اِ) خمیدگی. کوژی. کجی. انحناء.
غوز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
بدانگه که گیرد جهان گرد و میغ
کل پشت چوگانت گردد ستیغ.بوشکور.
هان ای کل پشت پاردم باف
ای توبره ریش کون غراره.سوزنی.
|| (ص) دم کوتاه. دم بریده. ابتر. کوتاه دم.
کله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| کوتاه. پست: قدی کل یعنی قدی کوتاه.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) || (اِ)
روستا. کلی روستایی است. (یادداشت به خط
مرحوم دهخدا). || (ص) کند: شمشیر کل،
ارهٔ کل، کارد کل. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). رجوع به کله شود.