معنی

[ کِ سْ وَ ] (ع اِ) کسوة. رخت و لباس و جامه و پوشاک. (ناظم الاطباء). - پیش کسوت؛ در اصطلاح زورخانه کاران، تقدم و سبق در پهلوانی کیفاً و زماناً. - کسوت جان دادن؛ کنایه از خاصیت دادن است. (از ناظم الاطباء) (از برهان). - || حیات دادن و زنده کردن. (برهان) (ناظم الاطباء). - کسوت جان کردن؛ کسوت جان دادن. (ناظم الاطباء). رجوع به کسوت جان دادن شود. - کسوت کافوری؛ کنایه از برف که کوه و دشت را پوشانیده باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). || طریقه و روش آرایش. (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.