معنی

[ کِ / کَ ] (ع اِ) جامه ای است که از آن پرده سازند یا نهالین که در هودج زیر خود گسترد زن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || هوده و مانند آن که زنان بر وی سوار شوند. (منتهی الارب). مرکبی برای زنان. (از اقرب الموارد). || پالان. (منتهی الارب). رحل. (از اقرب الموارد). || هاون چرمین و آن از پوست پایچه ای است دباغت کرده که در آن ادویه و جز آن کوبند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، کُدون. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.