(اِ) خالو و برادر مادر. (برهان)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). که در مازندران
معروف و مستعمل است و آن را کاکویه نیز
گویند و چون ابوجعفر احمدبن محمد ملقب به
علاءالدوله خالوی مجدالدوله دیلمی بوده
است او را کاکویه میخوانده اند چنانکه پدر را
بابویه خوانند. عربان نیز در آن اسماء تصرف
نموده کاکویه و بابویه (بفتح هر دو واو) خوانند
از قبیل آل بویه و سیب بویه و امثال آن. (از
آنندراج):
کاکو بچه حال و در چه حال است
بابو بچه روز و روزگار است.
ابن حسام خوافی (از آنندراج).