فرخزاد
معنی
[ فَ رْ رُ ] (اِخ) رستم. پسر هرمزد
ششم و از سرداران یزدگرد سوم بود. (ولف).
پسر فرخ هرمزد و برادر فرخ زاد هرمزد است.
(ایران در زمان ساسانیان ترجمهٔ رشیدیاسمی
ص ۵۲۲). این سردار در حملهٔ عرب به ایران
به دست سپاهیان بادیه نشین عرب کشته شد و
پس از قتل او یزدگرد سوم آخرین خسرو
ساسانی از پیش سپاه عرب گریخت و راه
خراسان گرفت. (از تاریخ گزیدهٔ حمداللََّه
مستوفی ص ۱۲۴). وی سه ماه در قادسیه
جنگید و سرانجام در رزمی که میان او و سعد
وقاص سردار عرب درگرفت، سعد تیغی بر
سر او زد و با یکی دو ضربت دیگر او را هلاک
کرد. پس از قتل او برادرش فرخ زاد هرمزد با
سپاهی گران به مغرب ایران رسید اما یاری او
ثمری نداشت و سپاه ایران سرانجام شکست
خورد. رجوع به شاهنامهٔ فردوسی چ بروخیم
ج ۹ ص ۲۹۷۹ شود.