زبان تازیان، زبان تازی، تازی
فرهنگ واژههای سره
۱. زبانی از شاخۀ زبانهای سامی که در شبهجزیرۀ عربستان، شمال قارۀ افریقا و کشورهای کویت، عراق، فلسطین، امارات، و چند کشور دیگر رایج است. ۲. (صفت نسبی) مربوط به قوم عرب: رقص عربی ...
فرهنگ فارسی عمید
[ عَ رَ ] (اِخ) ابوسلمة الزبیربن عربی البصری. وی از ابن عمر روایت دارد و حمادبن زید و معمر ازو روایت کنند. (اللباب فی تهذیب الانساب).
لغتنامه دهخدا
[ عَ رَ ] (اِخ) محمدبن عبداللََّه حاتمی طائی است. (منتهی الارب).
[ عَ رَ ] (اِخ) محمد الفاسی. رجوع به عربی ابوحامدبن یوسف ... و معجم المطبوعات شود.
۱. زبان عربی. ۲. (اسم مصدر) عرب بودن.
[ عَ رَ بی یَ ] (نف مرکب) این ترکیب را مترجم تاریخ قم بکار برده است بجای عربی دان. مرادف با عالم به ادبیات و علوم عرب و متبحر و حاذق در فنون عربی است : ازین بندهٔ ضعیف نحیف فقیر درخواه ک ...
[ عِ ] (ع ص) آنکه بسیار عربده کند. کثیر العربدة. || آنکه جلیس خود را اذیت کند از مستی. (از اقرب الموارد). ستمکار جلیس خود، وقت مستی. (آنندراج) (منتهی الارب). و رجل عربید و معربد؛ مرد شری ...
[ عَ دی یَ ] (اِخ) دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در یک هزارگزی باختری خرمشهر. خیابان اسفالت گمرک از کنار آن میگذرد. ۴۰۰ تن سکنه دارد. شغل اهالی تربیت نخل است. صن ...
[ اَ بو بَ رِ نِ عَ رَ ] (اِخ) رجوع به ابن العربی ابوبکر محمد و ابن عربی ابوبکر محیی الدین محمد شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.