[ عَ دُلْ حَ ] (اِخ) ابن عبدالعزیز ملقب به ابوخازم. قاضی شام و کوفه و کرخ و بغداد بود. از تألیفات اوست: ادب القاضی و الفرائض... وی به سال ۲۹۲ هـ . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
لغتنامه دهخدا
[ عَ دُلْ حَ ] (اِخ) ابن عبدالعزیزبن عبداللََّه بن عمر الخطاب العمری ملقب به ابوعبدالرحمان. وی شجاع بود و در مصر میزیست، در عصر احمدبن طولون بود لشکری به جنگ وی فرستاد، عبدالحمید بر آنان غ ...
[ عَ دُلْ حَ ] (اِخ) ابن محمد المصطفی بن مکی مشهور به ابن بادیس. رئیس جمعیت مسلمین به الجزائر بود. تحصیلات خود را در مدرسهٔ الزیتونة پایان داد. وی مجلهٔ الشهاب را که مجله ای دینی و علمی ب ...
[ اَ عَ دِلْ حَ ] (اِخ) اسماعیل بن محمدبن عامربن حبیب. رجوع به اسماعیل... شود.
[ اَ عَ دِلْ حَ ] (اِخ) حمیدبن میمون. از روات حدیث است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.