[ شُ ] (اِ) ریه و سل و یکی از احشای محتوی در سینهٔ انسان و دیگر حیوانات که
آلت عمده ای است مر عمل تنفس را و قدمای
از اطبا آن را بادزن و مروحهٔ دل می دانستند.
(ناظم الاطباء). نام عضوی است درون سینه
که به هندی پهیپرا گویند. (غیاث اللغات).
چیزی است سفید و به سرخی مایل، مانند
گوشت و به جگر متصل است و بادزن و
مروحهٔ دل باشد. (آنندراج) (انجمن آرا). شج.
ریه. (مهذب الاسماء). جگر سفید. ریه. سل.
(یادداشت مؤلف). ریة. رئة. سحر. (منتهی
الارب). عضو اصلی تنفس در انسان و دیگر
حیوانات است که بوسیلهٔ ریه تنفس می کنند و
آن عبارت از دو تودهٔ اسفنجی قابل ارتجاع
است که در قفس سینه جای دارند. رنگ آنها
در اشخاص مسن خاکستری و در جوانان و
اطفال گلی رنگ است. هر شش به شکل هرمی
است که رأسش در بالا و قاعده اش روی
دیافراگم قرار گرفته. وزنش در مردها ۱۲۰۰
و در زنها ۹۰۰ گرم است. شش راست بزرگتر
از شش چپ است و در سطح خارجی اش دو
شیار دیده می شود که به سه قطعه تقسیم
می گردد ولی شش چپ دارای یک شیار و
شامل دو قطعه است. شش چپ از داخل
ناحیهٔ مقعری دارد که قلب در آن جای
می گیرد. شش ها از عقب به ستون مهره ها و از
جلو و پهلوها به دنده ها و از پایین به دیافراگم
محدود می شوند. (فرهنگ فارسی معین):
قمر دلالت کند بر... دو پستان و شش و معده.
(التفهیم).
کودکان خندان و دانایان ترش
غم جگر را باشد و شادی ز شش.مولوی.
شهله چربش دوله کیپا پاچه دست و کله سر
روده زیجک شش حسیبک دل کباب و خون جگر.
بسحاق اطعمه.
- درد شش؛ ذات الریة. (ناظم الاطباء).
رجوع به ریه شود.
|| (ص) نرم و سست و فروهشته و آویخته.
(ناظم الاطباء). || کنایه از پستان نرم و
سست و آویخته است. (برهان).